حضور گرم چهره ماندگار فيزيك، پروفسور يوسف ثبوتي در ميان اعضاي مركزعلوم و نجوم زنجان


ازمدتها قبل طرح حضور جناب آقاي پروفسور ثبوتي در مركزمان را برنامه ريزي كرده بوديم. شورو شوق زايدالوصفي در ميان تمام اعضاي خانواده مركز علوم و نجوم از مربيان گرفته تا اعضا، به چشم ميخورد. همه تلاشمان اين بود كه بتوانيم ميزبان خوبي براي پدر علمي شهرمان باشيم. تا اينكه روز سه شنبه 19 مرداد ماه آن روز موعود فرا رسيد. از صبح زود خيلي ازبچه ها در مركز منتظر ايشان بودند. با اينكه ساعت ورود استاد راس ساعت 10:30 از جانب ما تعيين شده بود اغلب اعضاي مركز از ساعت 9 به مركز آمده بودند. دقيقه ها گذشتند و گذشتند تا به ساعت 10:25 رسيدند. انتظار حداقل يك ربع تاخير براي ورود ايشان را داشتيم و البته اين انتظار را گذاشتيم به مشغله كاري زياد ايشان. اما در كمال ناباوري راس ساعت 10:26 ايشان وارد مركز شدند، اما نه با هيئت همراه و ... ! استاد عزيزمان تك و تنها و بسيار صميمي و سر وقت در مركز حاضرشدند. باورمان نميشد با خودمان ميگفتيم لابد كس ديگري هم ايشان را همراهي خواهد كرد، چرا كه روال اغلب مسئولين و اساتيدي كه به مركزآمده بودند اين بود. ميهمانان قبليمان آنقدر با خودشان همراه مي آوردند كه نميشد به آنها حتي نزديك شد ! اما استاد عزيزمان به تنهايي و با نهايت احترام به وقت تعيين شده از جانب ما برايشان، به مركز ما آمدند


همه بچه ها و البته خود ما بسيار ذوق زده بوديم. در بدو ورود ايشان، همه بچه ها روي پله ورودي مركز ازدحام كرده بودند .خوشامد گويي و تقديم گل توسط يكي ازاعضا  انجام شد. در همين حين اتفاق جالبي افتاد، مداد يكي از بچه هاكه در دستش بود افتاد جلوي پاي استاد، نميدانم مال كي بود اما مطمئناً خجالت كشيد كه جلوي استاد خم شود و آنرا بردارد، اما استاد در نهايت بزرگواري و با وجود كهولت سن جلوي آن پسر خم شد و مدادش را برداشت و به دستش داد. هيچ كداممان اين صحنه را فراموش نخواهيم كرد

برنامه بدو ورود استاد بازديد از دستاوردهاي تحقيقاتي اعضاي كلاسهاي نجوم در زمينه هاي مختلف بود. استاد يك به يك به ديدار بچه ها رفتند و به حرفهايشان گوش دادند و براي هر كدامشان هم پيشنهاداتي عرض نمودند. نكته بسيار جالبي كه برايم درس شد اين بود كه بچه ها بدون هيچ استرسي و حتي با اعتماد به نفسي بسيار بالا در برابر پروفسور مطالبي را كه در مواردي بسيار كم، گاه از ريشه باطل و غلط بود! ارائه ميكردند بدون اينكه كوچكترين استرس و دستپاچگي داشته باشند.. بچه ها چقدر رااااااحت حرفشان را ميزنند




بخش بعدي برنامه حضوراستاد در گنبد افلاك نما بود.  در گنبد برنامه اي را براي ايشان به عنوان گزارش عملكرد نحوه اجراهاي عمومي برگزارنمودم و در پايان ايشان هم نكاتي را راجع به مطالب ارائه شده ام بيان نمودند. بگذريم از بار استرس واضطرابي كه در حين اجراي برنامه در حضور ايشان داشتم
برنامه بعد نشست صميمي اعضاي مركز بااستاد بود كه ابتدا استاد برايمان سخنراني كردند وبعد هم بچه ها با همان لحن بچگانه و ساده شان ازاستاد سوال كردند واستاد با بزرگواري و صبر كه نشان از علاقه شان به بچه ها داشت به سوالاتشان پاسخ دادند
در پايان هم يكي از كاردستي هايي كه بچه ها و مربي هنري مركز ساخته بودند به نشان يادبود تقديم ايشان شد و امير حسن قدميان كه حافظ كل شاهنامه است، شعري را كه به افتخار دكتر ثبوتي سروده بود با لحني بسيار زيبا و تاثير گذار خواند

آخرين بخش برنامه هم عكس يادگاري اعضا و مربيان مركز با ميهمان عزيزمان بود كه با گرفتن اين عكس علاوه برثبت لحظات ارزشمند حضور استاد در مركزعلوم و نجوم بود كه ثانيه هاي حضور صميمي ايشان را هم در عكس و هم در خاطرتك تك ما ثبت نمود.

۱ نظر:

  1. Faaatemeh. aaali bood. yani koli hal kardam ba karetoon. cheghad khoob ke khodatam tu axa boodi.. koli delam tang shodeh bood.
    to adm bozorgi hasty. hoora.. man behett eftekhar mikonam.
    :**
    paiandeh bashi.

    پاسخحذف